بسم الله الرحمن الرحیم

 

داداش غم

فلانی دید درامدش کم است،همان هم نخواست،بی کار شد و همزمان کسالت و تنبلی با او هم خانه شد.

خیلی زود غم و اندوه هم سر زده وارد شد! روزها با غم و کسالت گذشت،روزی غم تنبلی را ندا داد برادر!

فلانی دانست این دو با هم اند،بر سر آن شد یکی را اخراج کند تا دیگری هم برود،ناگهان امید مثل برق وارد خانه شد،بلافاصله کارو تلاش حاضر شد.

تنبلی که اوضاع را پس دید و حریف را قَدَر،شانه خالی کرد،غم به دنبالش دمش روی کولش

فلانی هنوز درامد دلخواه را ندارد اما امید وید پیوستن هدایت را داد!

همین روزها هدایت به امید و تلاش و نشاط می پیوندد تا فلانی پیروزی را در آغوش کشد.

#گل یکتا

برای شنیدن این داستان به آدرس Instagram:goleyekta مراجعه فرمایید.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها