سال 1386 بیمارستان سوانح سوختگی اصفهان

اوضاع جالب نبود

یه روز

پرستار:مگه نمیگم این تن لشت رو از روی تخت ت بده ، میخوام ملافه رو عوض کنم.

Mus musculus:خودت میبینی که همه جام سوخته ، بدنم حس نداره ، نمی تونم.

پرستار Mus رو هل میده و از روی تخت میندازه زمین

اون تخت ها فاصله زیادی با زمین داشتند ، حالا همون یک متر رو فرض میکنیم ، حس خوبی نداشت ، درد سوختن بود این ضربه هم روش.

همه ی رفتار پرستارها بی رحمانه بود ، وقتی باند رو از روی زخمها باز میکردند چنان تند تند این کاررو انجام میدادند که به علت چسبیدن باندها به گوشت بندن و کنده شدن ناگهانی خون به هوا میپاشید و mus  فقط نعره میزد  و هر چقدر التماس میکرد که کمی آرامتر ، اصلا انگار نمی شنیدند! او  نفهمید چرا اینها اینطوری رفتار میکنند (خدمات نیم بها یا تکمیلی یادتان باشد) ، آیا با همه این کار رو میکنند یا فقط من و نفر دیگری که با mus سوخته بود ؟ از همراهم شنیدم که او را هم از روی تخت به زمین زده اند! یک کودک هم بود ، با او ظاهرا خیلی بد رفتار نکردند ، او زیاد نسوخته بود.

یک روز mus  به همراهش گفت قبل از اینکه اینها مرا بکشند خودم این کار را میکنم مگر اینکه ترخیصم کنی؟

پزشک امضاء کرد و ترخیص شد و به علت ترخیص زودتر از موقع که البته بعضِ مردن بود آثار سوختگی و عوارضش هیچ گاه خوب نشد!

Mus نسبت به برخی کلمات حساس شده بود ، یکی از آنها خدمات رایگان بود!

وقتی کسی میگفت من شارژ رایگان ایرانسل یا همراه اول دارم با او برخورد میکرد و میگفت:تو پول داده ای و اون بسته رو خریدی لعنتی ، نگو رایگان!

یا کسی اگر میگفت:فلان جا با دفترچه بیمه تأمین اجتماعی رایگان درمان میشوید ، mus میگفت:خفه شین! آیا شماها ماهی اِن هزار تومان حق بیمه پرداخت نمیکنید؟ رایگان در نظر شما چه مفهومی دارد؟ ننگ بر شما بی خردان!

با اینکه mus خدمات درمانی بیمه تأمین اجتماعی را قبول نداشت ، برای اینکه  از طرف اجتماع تحریف شده ، متهم به بی عرضگی نشود بیمه شد اما سالها میگذشت و دفترچه او بدون استفاده تمدید میشد.

چند روز قبل دستش شکست و نتوانست خودش آنرا حل کند ، پزشک متخصص هم سراغ نداشت چون هیچ گاه مراجعه نکرده بود این عادت اغلب موشهاست  و خانواده اصرار کردند دفترچه داخل قبر به کار آدم نمی آید.

1398 بیمارستان اهرا نجف آباد

-          لطفا بنویسید یه عکس از دستم بگیرند.

پزشک میخنند و می گوید؟ چرا؟

-          چون به نظرم شکسته ، می خوام مطمئن بشم.

-          روی دستت رو باز کن

پزشک میگوید دستت شکسته و دست به قلم میشود

-          دارید عکس مینویسید؟

-          کی اینطوری شد؟

-          چند روز پیش

-          نه عکس رو برای اورژانسی ها مینویسم

-          من اورژانسی نیستم

-          نه اونهایی که دم مرگ اند

-          من هنوز زنده ام

-          اگه گفته بودی همین الان برات مینوشتم ، برات مینویسم فردا صبح اول وقت بیا تا عکست رو بگیرند.

-          نمیشه همین الآن بگیرید ، خیلی درد داره و الا نمی اومدم.

-          من فارسی صحبت میکنم نه؟

Mus به خونه مراجعه کرد و خودش دستش رو درمان کرد ، زودتر و بهتر!

چند روز بعد مجددا بیماریی گرفت که نیاز به درمانگاه بود ، تب فوق العاده شدید ، چرک و ورم گلو ، رو دل و سردرد شدید. دو روز تحمل کرد اما حالش خوب نشد و به ناچار مجددا به بیمارستانی که چرا باید نام ائمه یا نام های مبارک را روی اماکن شخصی  و دولتی بگذارند؟ همین چند وقت پیش نبود فلان موسسه ای که نام یکی از ائمه را داشت پول مردم رو بالاکشید رفت؟ چرا به اینها مجوز میدهند؟ چرا اصلا چنین کاری را درست می دانند؟

درمانگاه

پزشک تلفن را برمیدارد و با اورژانس تماس میگیرد:جناب فلانی یکی هست مثل اون مورد قبلی بفرستمش یا خودم پروندش رو تکمیل کنم ؟الان سرم خلوته

Mus نشنید پزشک آنطرف خط چه گفت اما این پزشک یک پرونده تشکیل داد و او را به اورژانس فرستاد.

اورژانس

Mus:دکتر من دو روزه نتونستم غذا بخورم ، هم رو دل کردم هم گلوم به قدری ورم داره که چیزی ازش پایین نمیره ، لطفا یه سرم تقویتی برام بنویسید.

-          اورژانس سرم تقویتی نداره!

 

اتاق بستری

پرستار:دستت رو مشت کن میخوام رگت رو بگیرم.

-          این سرم چی هست؟

-          سرم فلان(چرک خشک کن یا چیزی شبیه اون)

-          نمیشه یه دونه تقویتی بهم بزنید بدنم ضعیفه سقل دارم نمیتونم غذا بخورم گلوم هم سوزش داره

-          پرستار با لبخند پاسخ میدهد:اورژانس سرم تقویتی ندارد ، وقتی مرخص شدید به پزشک عمومی مراجعه کنید او این کارها را انجام میدهد.

چند لحظه بعد

همراهم:میدونی چرا بهت تقویتی نمی زنند؟ چون اینجا رایگانه!

-          نگو رایگان

-          حالا

-          Mus  دفترچه بیمه رو برداشت و بهش گفت:مفت خورِ بی خاصیت!

میخواست پاشه بره دفترچه رو جلوی چشم پرستارا آتش بزنه بندازه توی سطل آشغال ، بعد به خودش گفت :آروم باش ، فایده ای نداره ! زور الکی نزن ، همینه که هست!

کبریت بی خطر ، کبریتی است که آتش میگیرد اما برای ظلم و ظالم بی رطخ است.

ضمنا طبق قانون همه ی شما مشمول خدمات رایگان نبوده و نیستید!

 


مشخصات

آخرین جستجو ها